13 بدر
سلام گل گل مامان.... من واقعا هر چی میدوم دنبال این زمان انگار عقربه ها سرعتشون از من بیشتره. ببخش که نمیتونم زود همه مطالب جا مونده رو بنویسم. این روزا خیلی خیلی گرفتارم. از یه طرف بد قلقی تو از یه طرف غذا نخوردنت و همش بغل من بودنت. کارای خونه . سرما خوردگیت. این جا به جایی خونه هم که شده برام قوز بالا قوز. همشم که دست تنهام. الان بازم ناهار نخوردی و خوابیدی . منم میلی به ناهار ندارم اومدم برات بنویسم. از روز 5 عید که اومدیم اصفهان تا روز 12 فروردین به عید دیدنی و بازدید گذشت. تا روز 13 بدر. قرار بود برای ناهار همه بریم باغ مامان جون. ولی طبق معمول همیشه ما دیر تر همیشه رفتیم چون پدر گرامی فیلم دیدنش گرفته بود. روز 13 خیلی خیلی خیلی ...
نویسنده :
مامان پرنسس
12:59