13 ماهگی نیوشا خانوم و درد سرهای این مدت
سلام گلدونه ی مامان...
میدونی که نفسم به نفست بنده عزیز دلم.... خیلی خیلی دوستت دارم و هر کار میکنم برای آسایش توئه
عزیزم این ماه رو با تاخیر برات وبتو مینویسم چون علت داره... علتشم بد خلقی های توئه... میگم برات حالا
اول اینکه دقیقا از فردای تولدت یعنی 5 ابانماه شروع کردی روی زانوهات راه بری!!!!!!!!! که من خیلی متعجب شدم و هنوزم که هنوزه این کارو میکنی جالبه برام....
روز 7 ابانماه بردیمت واکسن یکسالگیتو زدیم و تو یه عالمه گریه کردی.... این واکسن 2-3 هفته بعدش علائم داره و تو دهن ما رو سرویس کردی با علائم واکسنت.... 6-7 روز تب داشتی و به هیچ وجه پایین نمی اومد و بعدشم که خوب شدی غذا نمیخوری و این بد غذاییت منو بیچاره کرده....
بردمت پیش چند تا دکتر و بهترینشون اینو بهم گفت که تو فهمیدی که من خیلی عذاب میکشم که چرا غذا نمیخوری برا همین خوشت میاد اذیتم کنی... پس من باید صبور باشم و تحمل کنم.... قراره که دیگه خیلی کمتر شیرت بدم و اول شکمت رو با غذا پر کنم...نه با میوه و آب میوه و شیر!!!
از دیشب شروع کردم... یه عالمه وقت گریه کردی و بعد خوابیدی...
بعد برا هر 3 ساعت یکبار بیدار میشدی و گریهههههههه ولی طاقت آوردم و شیرت ندادم تا عادت کنی که شبا باید بخوابی....
از صبح تا حالا هم هیچی نخوردی و الانم که من ناهار خوردم تو نگاه کردی و خودتو مشغول بازی کردی منم محل نزاشتم بهت ولی تو دلم غوغاست....
الانم خوابیدی و امروز از 7 صبح تا الان که حدودای 2 بعد از ظهره هیچیییییییی نخوردی....
تازه لج هم میکنی وقتی شیر میخوای و من نمیدم بهت قهر میکنی اینجوری:
توی این ماه تونستی خودت به تنهایی بلند شی بایستی و وقتی این کارو میکنی کلی ذوق میکنی و همش میخوای قر بدی.... مامانی اول تعادلتو حفظ کن بعد اینقدر باهم برقصیم
وقتی میگیم کلاغ پر انگشت اشارتو میزاری محکم رو زمین و فقط میگی { دَ } یعنی پر...
گوشیو میزاری دم گوشت و میگی{ اللوو } یعنی الو
وقتی میگم یک.... انگشت اشارتو نشونم میدی و میگی { کِ }
دالی باز حرفه ای شدی....
راستی تو این ماه دندونای کنارهای دوتا بالاییها در اومد و دندونای دوتای کناری پایینیها
حالا 4 تا بالا داری و 4 تا پایین....
یه خبر بد هم این که از 9 کیلو رسیدی به 8کیلو 200 گرم.... چون هیچیییییییییی نمیخوری و وزنت کم میشه همش.....
مامان جونی اینو بدون که خیلی دوستت دارم و اگه این روزا خیلی گریه میکنی و من سکوت میکنم مطمئن باش من بیشتر از تو دارم عذاب میکشم این کارا فقط به خاطر خودته...
ایکاش این روزگار هر چه زودتر تموم شه و من و تو و بابایی همش بخور بخور راه بندازیم و شاد و سلامت باشیم....
دوستت دارم هوارتا