شیطنتهای نیوشا گلی
عشق مامان. امشب زود خوابیدی منم همه کارامو کردم و نشستم هی وطالب جا مونده رو برات می نگارم.
دیگه حالا خااااانومی شدی برای خودت البته منهای گاهی وقتا که اخلاقت اصلا خوب نیست و به همه چی گیر میدی و جیغ میزنی.
یه شب رفتیم رستوران تازه سازی که خیلی همه تعریفشو میکردن. پرسنلش همه خانوم بودن. تو هم هیی دلبری کردی هی براشون خودتو لوس میکردی و آخر سر هم دست دادی باهاشون. مث خانومها هم نشستی توی بی بی سیت و غذاتو خوردی. البته زیتون و کاهو و هویج و خیار شور و کمی سوپ. دخترم گیاهخواره.
دیگه حالا توی خونه هیج جایی نیست که ازش بگذری. تازگیا دیدم که دم اپن آشپزخونه می ایستی و هی پاتو میبری بالا. یعنی که میخوای بری بالای اپن. اوه خدای من.
کافیه ازت غافل بشم فوری میری میشینی روی میز سالن که البته برا اینکه وسط سالن نباشه گذاشتمش کنار سالن.
یه روزم رفتیم پارک دم خونه.
یه روزم رفتیم خونه مامان جون. یه راست رفتی نشستی رو زمین روزنامه بر داشتی شروع کردی با صدای بلند خوندن. بعد هی بهت گفتیم نیوشا برعکس گرفتی. با همون زبون خودت یه چیزایی بهمون گفتی و دوباره شروع کردی بخونی.
نیوشای عزیزم بسیار دوران شیرینی رو داری برام رقم میزنی. بسیار زیاد دوستت دارم.
یه شب با بابایی نشسته بودیم سریال میدیدیم تو هم اون شب اصلا حوصله سریال نداشتی. هی برا خودت حرف میزدی . بعد دیدی نخیر ما بهت توجه نمیکنیم. یهو شروع کردی خودتو قلقلک دادن و گفتن دیلی دیلی دیلی دیلی دیلی. واااااااااااااااااااااااای که من پریدم وسط سالن گرفتمت ماچ بارونت کردم. دختر خوش خنده ی من.
اونقدر شیرین کاریات دارن زیاد میشن که من کارم رو رها میکنم و از دور به تماشات میشینم. هنوزم عاشق قایم موشکی. دکتر روانشناست میگه این بازی خیلی خیلی برا هوش بچه ها خوبه . حتما روزانه یک تا دوساعتی رو با بچه وقت بگذرونید . بدو بدو یا همون دنبال بازی و قایم موشک رو حتما انجام بدید. با عروسکاش خاله بازی کنید. هر کاری اون خواست انجام بدید. با همون زبونش هر در خواستی داشت شما پاسخ بدید. مثلا اگه حالت سوالی داره. اول خوب گوش بدید بعد هم بگید بله. این کاری که تو میگی درسته و انجامش میدیم.
اینقدر لذت بخشه این کارا برای من. گاهی وقتا اینقدر باهات زمان گذروندم که میبینم ای وای عصر شده و خونه ریخت و پاشه و هیچ کاری نکردم جز بازی با گل زندگیم.
عصر که میشه لباساتو میاری و تا نپوشونمت ول کن نیستی. بعدم تلفنو میاری و من باید حتما به بابات زنگ بزنم. بعدشم یکم با پدر جان حرف میزنی و منتظر میشینی تا بیاد ببریمت بیرون.
دختر فوق العاده عاقلی هستی. منهای یه وقتایی که حالت سر جاش نیست یا در حال دندون در آوردنی.
این روزها هم دندون تو راهه و تو اصلا حاضر نمیشی غذا بخوری. هنوز وزنت به 9500 نرسیده. اشتهات بسیار کمه. البته عاشق هله هوله ای و مخصوصا سیب زمینی سرخ کرده.
این روزا سخت مشغول خونه پیدا کردنیم. با وجودیکه هنوز وقت داریم اما میخواییم بلند شیم. هر روز عصر که میشه کارمون اینه که چند ساعتیو تو محله های مختلف تو بنگاهها باشیم و مشغول خونه دیدن.
امیدوارم که بتونیم یه خونه مناسب پیدا کنیم.
بوسسسسسسسسسسس