نیوشانیوشا، تا این لحظه: 12 سال و 6 ماه و 12 روز سن داره

نیوشا , پرنسس من

واکسن یکسالگی و دندون سوم

1391/8/13 22:53
نویسنده : مامان پرنسس
742 بازدید
اشتراک گذاری

سلام مامانی ... عزیز دلم الهی که همیشه شاد باشی... مامانی رو ببخش با یه هفته تاخیر دارم مطلب مورد نظر رو میزارم... خیلییییییی سرم شلوغه این روزا...اصلا فرصت نمیکنم حتی به نظافت خونه برسم.ناراحت

یکشنبه هفته پیش یعنی ٧ ابانماه صبح زود رفتیم مرکز بهداشت که واکسنت رو بزنیم... تا که مامور بهداشت گفت پای راستش رو بیار جلو تا اومدم به خودم بجنبم و پاتو محکم نگه دارم که دردت نگیره فوری واکسنو کوفت توی رونت... وای چه گریه ای کردی!!!!!!!! دلم کباب شد برات اما باور کن اینا واجبه که بزنی ایشالا تنت همیشه سالم باشه...

بعدشم اومدیم خونه و بابایی رفت سر کار و من و تو هم راهی خونه مامان جون شدیم...

تو خونه مامان جون وقتی در حال غش غش خنده بودی دیدم  اِ یه دندون داری انگاری....هورا

اما نه دوتا بالاییها که نوبت اونا بود در بیاد بلکه کناریشون!!!! اولش فکر کردم اشتباه میکنم اما بعد که با مامان جون دقیق چک کردیم مطمئن شدم که دخملم سومین دندونشم در اومده ...پس علت شب بیداریهات این بود!!!!!!!!!قلب

توی هفته ای هم که گدشت خیلیییییی شیطوون تر شدی و از فردای تولدت روی زانوهات راه میری!!!!قهقهه

اینقدر جالبه این کارت.... میخام بخورمت....

همین الانم که دارم برات مینویسم تازه ١٥ دقیقه است که خوابوندمت اما با گریه بیدار میشی و باید بیام یکم تخت پارکتو  تکون بدم تا دوباره بخوابی

چند روزی هست که دارم سعی میکنم بهت شیر خشک بدم که بتونم از شیر شب بگیرمت اما مگه لب میزنی به شیر خشک؟ به محضی که میفهمی شیر خشک توی شیشه است نه اب... فوری شیشه رو پرت میکنی اون طرف!!!! اخه به من بگو من چه جوری بهت بفهمونم که باید شیر خشک بخوری و از این به بعد شیر من برات سودی نداره؟؟؟؟؟سوال

امیدوارم بتونم این سختی رو تحمل کنم و طاقت دیدن گریه هاتو داشته باشم و یادت بدم که شیر خشک بخوری.....

دوستت دارم تا اخر دنیااااااااااا

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی

نظرات (0)